پرمخاطبترین و کم بینندهترین سریالهای کمدی ۱۴۰۰؛ «نون.خ۳» در صدر
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۴۵۴۱۸
به گزارش خبرنگار تلویزیون ایرنا، در سالی که گذشت تلویزیون در عرصه کمدیسازی به لحاظ کمی و کیفی آمار قابل قبولی نداشت. سریالهایی مثل مثل نون.خ۳ و زیرخاکی۳ و دودکش۲ دنباله آثار موفقی بودند که سالها پیش متولد شده بودند. در این عرصه شاهد بروز پدیده جدیدی نبودیم و کمدی که بتواند نگاهها را به سمت خودش جلب کند تولید و پخش نشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال ۹۹ نیز مجموعا ۹ سریال کمدی از تلویزیون پخش شد. بنابراین میتوان گفت در سال ۱۴۰۰ تعداد سریالهای کمدی تلویزیون نسبت به سال قبل کاهش داشته است. تلویزیون سال ۹۹ را با سه سریال کمدی پایتخت۶، کامیون و دوپینگ از شبکههای یک تا سه آغاز کرد. از اواخر فروردین ماه سریال کمدی نون.خ۲ از شبکه یک پخش شد. در ماه رمضان سریال کمدی زیرخاکی نیز به این فهرست اضافه شد. شبکه سه در فصل پاییز سریال صفر بیست و یک و در فصل زمستان دو سریال کمدی باخانمان و چوب خط را روانه آنتن کرد. سریال آخر خط به کارگردانی و نویسندگی علیرضا مسعودی نیز از جمله کمدیهای سال ۹۹ بود.
فصل سوم نون.خ پرمخاطبترین کمدی
فصل سوم سریال نون.خ در ۱۶ قسمت نوروز ۱۴۰۰ از شبکه اول سیما پخش شد.
بر اساس آمار تعداد بازدید در تلوبیون هر قسمت از فصل سوم نون.خ به صورت میانگین ۳۵۰ هزار بار بازدید داشته است. با اتکا به این آمار میتوان نون.۳ را پرمخاطبترین سریال سال ۱۴۰۰ دانست.
در ابتدای مجموعه نون خ ۳ مراسم عروسی شیرین و فریبرز به دلیل گم شدن فریبرز به هم میخورد. در ادامه معدن طلا در روستا کشف می شود که باعث اختلاف بین نورالدین خانزاده با بعضی از اهالی می شود. بر اثر منفجر شدن دینامیت در معدن بعضی از اهالی داخل معدن گیر می افتند.
سوم سریال نون. خ به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی از اواسط مهر ماه ۱۳۹۹ در تهران آغاز شد و روزهای پایانی اسفند تصویربرداری به پایان رسید.
گروه بازیگران نون .خ تقریبا همان گروه فصلهای پیشین است و سعید آقاخانی، سیروس میمنت، نسرین مرادی و هدیه بازوند بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند. شقایق دهقان که در فصل دوم، حضوری کوتاه داشت، در نون.خ۳ جزو بازیگران اصلی بود و علی صادقی نیز پس از یک فصل غیبت به این مجموعه بازگشت.
سید علی صالحی، پاشا جمالی، یدالله شادمانی، ندا قاسمی، شیدا یوسفی، صهبا شرافتی، هدی استواری، آتنا مهیاری، کاظم نوربخش، ماشاالله وروایی، سیروس سپهری، یوسف کرمی، رضا رشیدی، سید حسین موسوی، سیروس حسینیفر، علی اخوان، افشین ملکی، نارین ایوبی، شقایق فتاحی و مرتضی رستمی از دیگر بازیگران نون. خ ۳ هستند.
بوتیمار در جایگاه دوم
سریال بوتیمار به کارگردانی علیرضا نجفزاده و تهیه کنندگی مهران مهام و نویسندگی سعید جلالی، شهاب عباسی و آرمان صبوری از ۲۵ اردیبهشت از شبکه سه سیما پخش شد.
هر قسمت از سریال بوتیمار به طور میانگین ۲۳۰ هزار بازدید داشت و در جایگاه دوم قرار گرفت. (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین)
در خلاصه داستان این مجموعه نمایشی آمده است: بوتیمار همیشه در تشنگی به سر میبرد اما آن هنگام که به رودخانه و یا دریا میرسد، نگران می شود که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، پس آب نمی خورد و تشنه می ماند ... بوتیمار همیشه نگران فرداست.
حمید لولایی، مرجانه گلچین، هدایت هاشمی، مهران رجبی، اشکان اشتیاق، ساناز سماواتی، علی صبوری، علیرضا درویش، سپند امیر سلیمانی، رامین ناصرنصیر، شهاب عباسی، سیما مطلبی، سارا مقربی، ندا کوهی و ... در این مجموعه هنرنمایی کرده اند.
«دودکش۲» سوم شد
دودکش۲ با حدود ۲۲۰ هزار بازدید در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) در جایگاه سوم پرمخاطبها قرار میگیرد.
الهام اخوان، بازیگر سریال در گفت و گو با ایرنا درباره دلیل موفقیت این سریال گفت: دودکش بلد بوده که چطور در دل مردم برود. معضلات مردم را جوری می گوید که هم غمناک باشد و هم بامزه. برگ برنده دودکش همین است. ویژگی خانوادهها در دودکش ساده بودنشان است. این خانواده به همه اعتماد می کنند و به دیگران پول قرض میدهند. گندم نسبت به بقیه اجتماعیتر است. دنیای دودکشیها دنیای ساده و کوچکی است. دنیای آنها در قالیشویی خلاصه شده است. ته دنیایشان مسافرت گرگان است.
پخش سریال کمدی دودکش ۲ به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی زینب تقوایی از سه شنبه هشتم تیرماه آغاز شد.
هومن برق نورد، امیرحسین رستمی، سیما تیرانداز، نگار عابدی، محمدرضا شیرخانلو، یاس نوروزی و الهام اخوان، بهنام تشکر و حسین شهبازی، مهنا سیدی، هانا عباسی در «دودکش ۲» بازی دارند. طراح و سرپرست نویسندگان سریال برزو نیک نژاد است و نویسندگان سریال محمد تنابنده و شهاب مهربان هستند.
«نوروز رنگی» در رتبه چهارم
مجموعه تلویزیونی نوروز رنگی به کارگردانی علی مسعودی و تهیهکنندگی علی اکبر تحویلیان در نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.
این سریال در بین آثار کمدی سال ۱۴۰۰ با حدود ۲۰۰ هزار بازدید کننده در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) رتبه نسبتا خوبی را کسب کرد و چهارم شد.
نوروز رنگی در ژانر کمدی و اجتماعی به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه پنج سیما تولیدشده و تعدادی از بازیگرانش با لهجه و گویش مشهدی صحبت میکنند.
این سریال در بیست قسمت، داستان روزهای پایانی اسفند ماه یکی از سال های دهه ۶۰ را روایت می کند که قرار است به سنت ها و آداب ایرانی در شهر مشهد مقدس بپردازد. رابعه اسکوبی، جواد خواجوی، یوسف تیموری، علی مسعودی و ... در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش می کنند.
علی مسعودی کارگردان نویسنده، بازیگر و استندآپ کمدین، فعالیت رسمی خود در عرصهٔ نویسندگی را با نوشتن متنهای طنز چند آیتم از برنامه ساعت خوش در سال ۷۴ آغاز کرد.
«زیرخاکی۲» در رتبه پنجم
فصل دوم مجموعه تلویزیونی زیرخاکی به کارگردانی جلیل سامان و تهیهکنندگی رضا نصیرینیا از چهارم از شبکه یک سیما پخش شد.
این سریال در بین آثار کمدی سال ۱۴۰۰ با حدود ۱۳۰ هزار بازدید کننده در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) پنجم شد.
فصل اول این سریال با تلاش ناکام فریبرز باغ بیشه برای خروج از کشور، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به پایان رسید. حالا مخاطبان این سریال باید برای تماشای فرجام ماجراجویی فریبزر و خوششانسیها و ناکامیهایش، منتظر پایان مراحل فنی و پخش آن از تلویزیون باشند.
بازیگران زیرخاکی عبارتند از پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، نادر فلاح، گیتی قاسمی، فروغ قجابگلی، مریم سرمدی، خسرو احمدی، اکبر رحمتی، مهری آل آقا، امید روحانی، اصغر نقی زاده، رایان سرلک و ستاره پسیانی، با حضور هومن برقنورد و هنرمندی نسرین نصرتی.
اکبر عبدی نتوانست «روزهای آبی» را نجات دهد
«روزهای آبی» نیز جزو سریالهای کم مخاطب سال ۱۴۰۰ بود. این سریال در بین آثار کمدی سال ۱۴۰۰ با حدود ۶۰ هزار بازدید کننده در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) رتبه پایینی کسب کرد و ششم شد.
اولین قسمت سریال تلویریونی روزهای آبی به کارگردانی محمدرضا حاجیغلامی و تهیهکنندگی پرویز امیری پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه مصادف با عید سعید فطر از شبکه پنج سیما پخش شد.
این سریال در ۲۶ قسمت ۴۰ دقیقه ای تولید شده و اکبر عبدی، نادر سلیمانی، مهران رجبی، فریبا متخصص و ایرج نوذری از سرشناسترین هنرمندان این پروژه تلویزیونی هستند.
روزهای آبی درباره خانوادهای است که در شرایط مالی سخت قرار میگیرد و مجبور میشود تا در روستایی ساکن شوند و ارتباط آنها با اهالی روستا، ماجرایی کمدی و تا حدودی فانتزی را پدید میآورد. زندگی خانوادهای که با توجه به مشکلات مالی پدر، مجبور به تجربه زندگی در روستای مادریشان میشوند و این آغاز چالشهای تلخ و شیرین آنها در روستا است.
«زن زندگی مرد زندگی» هفتم شد
مجموعه تلویزیونی زن زندگی مرد زندگی به تهیهکنندگی رضا جودی و کارگردانی غلامرضا رمضانی و مسعود شاهمحمدی از اول شهریور روانه آنتن شبکه ۵ شد.
این سریال با حدود ۱۵ هزار بازدید در هر قسمت (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) بین هشت سریال هفتم شد.
زن زندگی مرد زندگی به قلم فهیمه سلیمانی در ژانر کمدی اجتماعی در۲۶ قسمت ۴۰ دقیقه ای برای گروه فیلم و سریال شبکه پنج سیما تولید شده و هنرمندانی همچون عزت مهرآوران، محمود جعفری، شهین تسلیمی، لی لی فرهادپور، سروش جمشیدی، نعیمه نظام دوست، خاطره حاتمی، میثم رازفر، رضا یزدانی، سامان دارابی، فرزانه سهیلی، صبا گرگین پور، کتایون بختیاری، آیدا نامجو در این سریال ایفای نقش میکنند.
زن زندگی مرد زندگی روایت زوجی است که چند سال از زندگی مشترک شان می گذرد و در هر قسمت مخاطب شاهد یک قصه خواهد بود. این سریال در فضایی شاد، کمدی و ملودرام به واقعیت های زندگی و اجتماع می پردازد.
نعیمه نظام دوست، بازیگر زن زندگی مرد زندگی در گفت و گو با ایرنا درباره شباهت این سریال با «همسران» گفت: اکثر سریال های آپارتمانی شبیه به هم هستند. سریال ما در هر قسمت با دو شخصیت شروع میشود و در آخر آن دو نفر به یک نتیجه گیری می رسند. داستان و موضوع سریال های آپارتمانی متفاوت است. از سریال همسران چند سال گذشته است. آن زمان یکی سری موضوعات دغدغه آدمها نبود. ولی الان ما به موضوعات دیگری میپردازیم. در این سریال من چاق هستم و سروش جمشیدی لاغر است. دو نفر با دو فیزیک متفاوت با هم ازدواج کرده و زندگی خوبی دارند. می خواهند بگویند یک مرد لاغر میتواند با زن چاق زندگی موفقی داشته باشد.
پلاک ۱۳ آخر شد
سریال تلویزیونی پلاک ۱۳ با حدود ده هزار قسمت در هر بازدید (بر مبنای آمار تلوبیون و به صورت میانگین) در قعر جدول کمدیهای پرمخاطب قرار میگیرد. این سریال که به دلیل شوخیهای جنسی چند قسمت اولش خبر ساز شد، در جلب مخاطب نتوانست توفیقی کسب کند.
سریال تلویزیونی پلاک ۱۳ به کارگردانی آرش معیریان و تهیهکنندگی سلیم ثنایی با حضور بازیگرانی همچون علی صادقی، شهره سلطانی، امیرحسین صدیق، اردلان شجاعکاوه، نگار عابدی، حسین رفیعی، محمود جعفری، مهران ضیغمی، سامان دارابی، فرزانه سهیلی، ستاره حسینی و… تهیه و تولید شده و از شبکه سه سیما پخش شد.
این سریال به دلیل کیفیت پایینی که داشت مورد انتقاد تعدادی از منتقدان قرار گرفت.
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایرنا اظهار داشت: سریال «پلاک ۱۳» از هیچ نظر امتیازی ندارد و کارگردان، فرمولهای «فیلمفارسی» را در سریالش اجرا کرده است. این سریال نه به لحاظ مضمون نوآور است. نه به لحاظ ساختار فیلمنامهای محکم و استاندارد است و نه از منظر کارگردانی شاهد جلوههای خوب بصری هستیم. بازیها به حال خود رها شده و از بازیگران به درستی بازی گرفته نشده است. در حالی که از این هنرمندان در سریالهای دیگر بازیهای خوبی دیدهایم.
وی افزود: سریال پلاک۱۳ موضوع مشخص و قصهای ندارد که به تکامل برسد و مخاطب را با خودش همراه کند. صرفا ساخته شده تا آنتن تلویزیون پر شود. قصه یک آغاز و میانه و پایانی دارد؛ ولی داستان سازی را در این سریال نمیبینیم. در هر قسمت یک موضوع به صورت سطحی و کشدار مطرح میشود و هر لحظه یک اتفاق میافتد.
تهیهکننده سریال «پلاک۱۳»، در گفت و گو با ایرنا کمبود زمان برای تولید و روزپخش بودن را یکی از مشکلات ساخت این سریال دانست و گفت: هر قسمت سریال«پلاک۱۳ با یک دهم یا یک پانزدهم هزینه شبکه نمایش خانگی تولید میشود و کلیت سریال از خیلی از سریالهای این حوزه موفقتر و جلوتر است.
برچسبها الهام اخوان شبکه یک سیما سریال شبکه سه سیما سیما تیرانداز نگار عابدی یوسف تیموری علی صادقیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: الهام اخوان شبکه یک سیما سریال الهام اخوان شبکه یک سیما سریال شبکه سه سیما سیما تیرانداز نگار عابدی یوسف تیموری علی صادقی زن زندگی مرد زندگی مجموعه تلویزیونی شبکه پنج سیما تهیه کنندگی هزار بازدید سیما پخش شد سریال کمدی روزهای آبی سال ۱۴۰۰ پلاک ۱۳ شبکه سه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۴۵۴۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما میشود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایهداری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلمها در شبکههای ماهواره است.
روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیاتمدیره خانه سینما در همین باره گفتوگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلمها در شبکههای ماهوارهای جویا شده است که ادامه میخوانید:
جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلمهای سینمای ایران در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمیشود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همانطور که میدانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
همانطور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکههای ماهوارهای قدمت دارد، قبلتر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال میشد اما در حال حاضر این محدودیتها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیهکنندگان، تولیدکنندهها و پخشکنندهها احساس کردند از کانالهای داخلی برای معرفی فیلمشان به جایی نمیرسند و نمیتوانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلمشان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه میشوید مجموعهای از عوامل
در کنار هم قرار میگیرد و دست به دست هم میدهد تا فیلمساز به شبکههای ماهوارهای پناه ببرد. رویکردی که قبلتر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمیتوانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکههای صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلمها تبلیغ میکنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلمشان کانالهای ماهوارهای باقی میماند.
انگار تبلیغ فیلمها برای یک تعداد فیلم است.
نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلمها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلمهای پرمخاطب در این شبکهها تبلیغ میشوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت میگیرد و راه برای تبلیغ فیلمهای کمدی بیشتر باز میشود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت میگیرد، نمیشود پیشبینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلمها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلمسازان بسته است و فضای تبلیغات فیلمها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راهچارهای برای فیلمسازان باقی نمیماند. بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهمها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
بحث خروج سرمایه از کشور و هزینهای که برای شبکههای ماهواره میشود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.
حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیهکنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برایشان فراهم میشد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانههای خارج ترجیح میدادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بیکیفیت میشود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکههای ماهوارهای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر میکند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده میشود.
در لابهلای صحبتتان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلمها و ماهوارهها صورت میگیرد. بیشتر در این خصوص توضیح میدهید؟
به این معنی که تبلیغات فیلمهای ایرانی برای شبکههای ماهوارهای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه میشود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکههای ماهوارهای پرمخاطبتر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث میشود فعالیتها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریالهای پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکههای ماهوارهای اقدام به پخش این سریالها میکنند با رشد مخاطب همراه میشوند. تقویت شبکههای ماهوارهای باعث میشود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث میشود تبلیغات به سمت ماهوارهها بیشتر شود واین یعنی تعامل.
متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمیشود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافتهای مستقیم از تبلیغات فیلمها در ماهوارهها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج میرسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم میکنیم و از تناقضها و تبعیضها در این نمودار می گوییم. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت میدهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی میدانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟
به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.
از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلمها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلمهای اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری میکنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمیتوانند کار کنند؟ این تناقض نگرانکننده نیست؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنیاعتماد یا اصغر فرهادی آنهم بدون تبلیغ در ماهواره، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهوارهها را رسما اعلام نمیکنند؟
اتفاقا معتقدم در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته همجهت شدهاند. به بیانی دیگر مجموعهای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزشها میگوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله میکنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریانهایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی میزنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست. عده ای از فروش فیلمها سودهایی میبرند که اتفاقا نوش جانشان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند، به همین دلیل لابهلای صحبتم میگویم که باور کنید از فروش فیلمهای همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق میزنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران میشود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت میکنیم از یک صنعت حرف میزنیم. از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالنهای سینما به واسطه بعضی فیلمها پرمخاطب میشود که این میشود سود صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیهکنندگان ما کار میکنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند. شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
این اسمش را میتوانیم رونق بگذاریم؟
رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را اینقدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل میشود، در صورتیکه در حال حاضر میبینیم به جای آنکه زمینهای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونهای عمل میکنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینهای برای فعالیتشان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمیتوانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمیدهند.
اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام میشوند.امیدوارم سازندگان فیلمهای پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریانهای مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلمهای کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار سادهانگارانه است.
جالب، سکوت مدیران در این باره است.
مدیران که فعلا تلاششان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آنقدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.
حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.
الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب میگفتند مرحوم بیک ایمانوردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار میکرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر میشد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلمهای پرفروش خیلی شبیه هم شدهاند، (باز اینجا تاکید میکنم که این نوع فیلمها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غمانگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله میکنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.
اتفاقا به نکتهای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دورهای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش میشوند و مدیران از این فروش فخر میفروشند و فیلمهای کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلمهای کمدی رسمی میشناسد. جناب عسگرپور! نیک میدانید اگر ما به تبلیغات فیلمها در ماهوارهها ایراد میگیریم بخشهای مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهوارهها دارد.
در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بینالمللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلمهایش در جهان شناخته شود و نگاهها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلمهایشان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد میایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.
میخواهم بگویم آن زمان اینگونه از سینمای روشنفکر دفاع میکردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگآمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاههای امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.
جناب عسگرپور! نکتهای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهوارهای که فروش هرچه بالای فیلمهای سینمای ایران آنهم به صورت تبعیضآمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایهداری در سینما میشود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیهکنندهها فیلم کمدی میسازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران میکنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهمتر اینکه آیا وقتی تهیهکنندهای از نمایش فیلمی سود هنگفت میکند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیهکننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلمهای پرفروش تهیهکننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق میکند. نظر شما در این مورد چیست؟
با توصیههای اخلاقی نمیتوان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیهکننده و سرمایهگذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعهای از دولت مواجهیم که از راههای گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... میگیرد، هزینههای زندگی را به شدت بالا میبرد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت میرساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمیدانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.
تهیهکننده و سرمایهگذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همینجا بگویم که اغلب با سرمایهگذار در سینما مواجه هستیم تا تهیهکننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه میرسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار میکند و حقوق آنها را رعایت میکند ولی نتیجه چه شد میفهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق میافتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقهای از پس دادن وجود داشته که این دومیاش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی میشود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دستاندرکاران جدیدی که سود زیادی بردهاند از مسوولیت اجتماعی میگویی در ظاهر تایید میکنند ولی در دل پوزخند میزنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالودهاش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کردهاند.
آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلمها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟
مخالفم اما به تهیهکنندهها حق میدهم وقتی در داخل با بیمهری مواجه میشوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزههای فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی میگوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمیرود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع میشود و آنها سینماگران را به جان هم میاندازند که شما از فروش فیلم همکارانتان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه میدهند.
در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته همجهت شدهاند.
اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود، حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند.
از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند، شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیهکننده و سرمایهگذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028